كاسسي ها

یازار : ay han

+0 به یه ن

كاسسي ها

 

بر اساس آثار باقي مانده از كاسسي ها و تمدن هاي همزمان با آنها، كاسسي ها از حداقل 3000 سال قبل از ميلاد در ولايت كنوني لرستان ساكن بوده و به شغل دامداري و پرورش اسب مشغول بودند. كاسسي ها در اوايل هزاره دوم قبل از ميلاد موفق شدند دولت مقتدري را تشكيل دهند.

سلسله حكومتي كاسسي ها توسط شخصي به نام قانداش، در سال 1760 قبل از ميلاد بنا شد. آقوم دوم هفتمين شاه كاسسي در سال 1595 ق . م به بابل كه در اثر حمله هيت ها در همان سال ضعيف شده بود، حمله كرده و سومين سلسله بابل ( سلسله حمورابي ) را سرنگون كرده و حاكميت در بابل را بدست گرفت. حاكميت كاسسي ها در بابل تا سال 1171 ق . م ، يعني به مدت 424 سال ادامه يافت.
آقوم دوم در كتيبه اي باقي مانده از او، خود را شاه كاسسي هاي مورد لطف خدا و اككده، بابل، پادان، آمان و قوتتي ها معرفي ميكند ( تاريخ ماد، ص 125 ).

آقوم دوم مجسمه هاي خدايان بابل را كه هيت ها برده بودند به بابل برگرداند.
به عقيده تاريخدانان كاسسي ها از اقوام خويشاوند با سومريان، ايلاميان، قوتتي هاو ... بودند كه بعد از مهاجرت از آسياي ميانه از آنها جدا شده و در لرستان كنوني ساكن شدند.
"م . دياكونوف" مينويسد: به طور قطعي ثابت شده است كه مانناها و ماد ها با مناطق جنوبي خود روابط نزديكي داشته و خصوصا با اهالي انجا يعني كاسسي ها از لحاظ نژادي و زباني نزديكي زيادي داشتند، لازم هست كه اضافه كنيم كه كاسسي ها نيز مثل ساير قبايل كوه نشين آنجا از لحاظ زباني به ايلاميان نزديك بودند ( تاريخ ماد ص 91 ).
دو قوم كاسسي و قوتتي از لحاظ زباني خيلي به هم نزديك بوده اند ( تاريخ ماد ص 125).

"دياكونوف" در همان صفحه از كتابش به چند نمونه از كلمات مشترك بين آنها اشاره كرده از جمله كلمات ائتدي، دئدي، يازدي و غيره و جالب اينجاست كه اين كلمات هنوز هم در زبان تركي به همان شكل يا با اندكي تغيير تلفظي استمال ميشود. در كاوشگري هايي كه در سالهاي 1920 تا 1930 در لرستان انجام شد آثار زيادي از جمله زين اسب، وسايل خانگي از جنس مفرع، اسلحه، وسايل زينتي و غيره پيدا شد. نقش حيواناتي چون پلنگ، شير، بز وحشي، عقاب و غيره كه بر روي اين اشياء حك شده از ارزش هنري خيلي بالايي برخوردار هستند.

در بررسي ارتباط و خويشاوندي كاسسي ها با تركان امروزي، اسامي مشترك بين آنها نيز از اهميت زيادي برخوردار هست. با نگاهي به اسامي چند تا از شاهان كاسسي اين حقيقت كاملا اشكار ميشود:

-قان داش Gan dash ( دوران شاهي 1726-1760 ق . م )
-بوءيوك آقوم Böyuk Agum (دوران شاهي: 1704-1725 ق . م )
-كاش تي لياش Kashti-liash (دوران شاهي: 1683-1704 ق . م )
-آبي را تاش Abirattash (دوران شاهي: اواسط قرن 16 ق . م )
-آقوم دوم، با لقب kakreme ( قلينج)، ( حوالي 1590 ق . م )
-اورشي قورماش urshigurmash
اسامي چند تا از خدايان كاسسي ها:
-ماراتاش Maratash ( خداي جنگ )
-بورباش borbash ( خداي رعد و برق و باران )
-قيدار Gidar ( اين اسم بعد ها به صورت اسم يكي از قبايل داخل تركان اوغوز ديده ميشود )
تركيب كلمات، معني لغوي و پسوند هاي تركي در اسامي ذكر شده به خويشاوندي زباني تركان امروزي با كاسسي ها هيچ شبهه اي را باقي نمي گذارد.

كاسسي هاي حاكم در بابل بعد از اينكه حاكميت را از دست دادند، به مرور زمان در بين سامي ها حل شدند و آنهايكه در لرستان بودند بعد از به قدرت رسيدن هخامنشيان از طرف تات هايي ( به اصطلاح اريايي ها ) كه به تدريج در سرزمين انها ساكن ميشدند تحت آزار و اذيت قرار گرفته و اكثرشان به مرور زمان با تاتها قاطي شده و زبانشان آريايي شد، ولي عده اي از كاسسي ها هنوز هم زبان خود را حفظ كرده و در شمال و شمال شرق لرستان ، يعني در غرب همدان، اسداباد و منطقه سونقور ( سنقر ) زندگي ميكنند و زبانشان لهجه اي از تركي محسوب ميشود.

خوشبختانه بدليل آثار نوشتاري و هنري زياد باقي مانده از كاسسي ها، پان فارسها نميتوانند كاسسي ها را به خودشان منتسب كرده و استفاده تبليغاتي از انها بكنند.
عده اي از تاريخ دانان حتي بخـتـياريها را غـير اريايي دانـسته اند. شيـندلر تاريخ دان و محقق معروف، آنان را غير ايراني ( منظور غير اريايي ) كه تـبارشان به ترك ها و مغـول ها مي رسد و بـين سالهاي 1900-2900 قـبل از هـجرت به ايران آمده، دانسته است.


  • [ 1 ]

  • اهرریقره داغ - ار��بارانابزار آتا بابا سوزلری برای وبلاگ ها و سایت ها