سيد قاضي تبريزي
یازار : ay han

يه روز يه تركه ميره سبزي فروشي تا كاهو بخره عوض اينكه كاهوهاي خوب را سوا كند ، همه ي كاهو هاي نامرغوب را سوا ميكنه و ميخره
ازش مي پرسند چرا اينكار را كردي ؟ ميگه : صاحب سبزي فروشي پيرمرد فقيري هست
مردم همه ي كاهوهاي خوب را ميبرند و اين كاهوها روي دست او ميمانند و من بخاطر اينكه كمكي به او بكنم اينها را ميخرم
اينها را هم ميشود خورد
اين تركه كسي نبود جز عارف بزرگ آقا سيد علي قاضي تبريزي.