علامه طبا طبايي
یازار : ay han

يه روز يه تركه داشته ذكر ميگفته
در وسط ذكر هنوز تمام نشده بود كه يك حوري بهشتي با جامي در دست از سمت راست او مي آيد و جام شراب بهشتي را تعارف ميكند
اما چون ذكر هنوز تمام نشده بود تركه به حوري اعتنا نميكنه
حوري از سمت چپ ميآيد ولي بازهم تركه اعتنا نميكنه و حواسش را جمع ذكر حقتعالي ميكند
تا اينكه حوري از نظر ناپديد ميشه و تركه بالاخره ذكر خدا را همانگونه كه
استادش گفته بود كامل ميكنه
اين تركه كسي نبود جز علامه طباطبايي
در وسط ذكر هنوز تمام نشده بود كه يك حوري بهشتي با جامي در دست از سمت راست او مي آيد و جام شراب بهشتي را تعارف ميكند
اما چون ذكر هنوز تمام نشده بود تركه به حوري اعتنا نميكنه
حوري از سمت چپ ميآيد ولي بازهم تركه اعتنا نميكنه و حواسش را جمع ذكر حقتعالي ميكند
تا اينكه حوري از نظر ناپديد ميشه و تركه بالاخره ذكر خدا را همانگونه كه
استادش گفته بود كامل ميكنه
اين تركه كسي نبود جز علامه طباطبايي